مساله جبر و اختیار یک جدل دیر پا در تاریخ بشریت بوده،بحثی آن چنان کهنه وقدیمی که عده ای تفکر پیرامون آنرا موجب آشفتگی فکر وذهن بر می شمرند وآنرا چیزی بیش ازداغ کردن بحث های کهنه وقدیمی نمیدانند.
اما این مفهوم آنچنان با زندگی وسلامت روان عجین است که نمیتوان بدون درک درستی از آن از زندگی پر بار برخوردار بود.
یکی از حیرت انگیزترین شگفتی های نظام آفرینش در این است که:"هرچه از اقسام پست ترحیات به سوی انواع عالیتر می رویم،حمایت طبیعت از موجودات زنده کمتر میشود"
حمایت طبیعت از گیاهان که پست ترین نوع حیات هستند کامل است.گیاهان مسئولیت هیچگونه تلاش برای انجام امور زندگی را ندارند،موظف به دفع دشمن ودفاع ازخود نیستند،به قول سعدی :
<<دایه ابر بهاری بناتِ نبات در مهد زمین می پروراند وموجب استمرار نسل آنها میگردد>>.
اما انسان این عالیترین شکل حیات،مجبور به تفکر وتصمیم گیری است،انسان مجبور به حل مسئله هستی خویش است واین به قول" اریک فروم" آغاز سرنوشت غم انگیز ویا به گفته "براندن" جلال وشکوه مقام آدمی است.
هرچه هست احترامیست که خداوند به وسیله اعطای این آزادی به انسان برای او قائل شده، سمبل این آزادی به ظریفترین وزیباترین بیان ممکن در کتب مذهبی به این شرح ذکر شده که:
"خداوند آدم را در تناول ازمیوه بهشتی منع کرد ودر عین حال اورا در انتخاب آزاد گذاشت"
یک آهوی وحشی از خود نمی پرسد کیست؟رسالت اوچیست؟ چه باید بکند ؟یا از چه باید بپرهیزد؟و.... او مجبور به انتخاب نیس
ادامه دارد ......(کتاب پیغام سروش،تالیف جمال هاشمی)
متاسفانه کتاب امانت بود تا رسیدن کتاب سفارشی خودم نوشتن ادامه مطلب به تعویق می افتد .با پوزش
با توجه به افزایش روز افزون منابع مجازی در مورد عرفان به ویژه درباره شاعر بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین مشهور به مولوی و بیان مطالب غیر کارشناسی درشبکه های مجازی، برآن شدیم تا با استفاده از سخنان اساتید مطرح عرفان و مولوی شناسان با اطمینان از صحت مطالب و منابع چکیده ای از شرح حکایات مثنوی، فیه ومافیه، ابیات دیوان شمس و فایلهای سخنرانی در این خصوص و سایر عرفا را در اختیار علاقمندان قرار دهیم.